معنی فارسی corsage

B2 /kɔːˈsɑːʒ/

corsage به یک گروه از گل‌های کوچک گفته می‌شود که معمولاً برای مراسم‌های خاص مانند رقص مدارس یا عروسی‌ها بر روی مچ یا لباس‌ها بسته می‌شود.

A floral arrangement worn on a woman's wrist or bodice, typically for formal occasions.

noun
معنی(noun):

The size or shape of a person's body.

معنی(noun):

The waist or bodice of a woman's dress.

معنی(noun):

A small bouquet of flowers, originally worn attached to the bodice of a woman's dress.

example
معنی(example):

او برای مهمانی رقص، یک گل‌آرایی زیبا بر روی مچش پوشید.

مثال:

She wore a beautiful corsage on her wrist for the prom.

معنی(example):

گل‌آرایی‌ها اغلب در رویدادهای رسمی به مادران داده می‌شوند.

مثال:

Corsages are often given to mothers at formal events.

معنی فارسی کلمه corsage

: معنی corsage به فارسی

corsage به یک گروه از گل‌های کوچک گفته می‌شود که معمولاً برای مراسم‌های خاص مانند رقص مدارس یا عروسی‌ها بر روی مچ یا لباس‌ها بسته می‌شود.