معنی فارسی corsned
B1قصهای قدیمی درباره قربانی که در مراسمی خاص انجام میشود.
A historical term referring to an offering or sacrifice made in ancient rituals.
- NOUN
example
معنی(example):
این آیین شامل یک قربانی به نام کُرسنِد بود.
مثال:
The ritual involved a corsned as part of the ancient ceremony.
معنی(example):
آنها معتقد بودند که کُرسنِد خوش شانسی به ارمغان میآورد.
مثال:
They believed that the corsned would bring good fortune.
معنی فارسی کلمه corsned
:
قصهای قدیمی درباره قربانی که در مراسمی خاص انجام میشود.