معنی فارسی corticated
B1کورتیکاته به ویژگی پوست یا بافتهای محافظتی در گیاهان اشاره دارد.
Referring to certain layers of bark or protective outer layers of plants.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Corticate
example
معنی(example):
پوست کورتیکاته درخت از آن در برابر آفات محافظت میکند.
مثال:
The corticated bark of the tree protects it from pests.
معنی(example):
ساقههای کورتیکاته معمولاً در درمانهای گیاهی استفاده میشوند.
مثال:
Corticated stems are often used in herbal remedies.
معنی فارسی کلمه corticated
:
کورتیکاته به ویژگی پوست یا بافتهای محافظتی در گیاهان اشاره دارد.