معنی فارسی corvet
B1اصطلاحی برای اشاره به بار کاری مرتبط با corve.
A term referring to the workload associated with corve obligations.
- OTHER
example
معنی(example):
آنها متوجه شدند که حجم کار corvet در حال افزایش است.
مثال:
They noticed the corvet workload was increasing.
معنی(example):
سیستم corvet برای بهبود بازنگری شد.
مثال:
The corvet system was revisited for improvements.
معنی فارسی کلمه corvet
:
اصطلاحی برای اشاره به بار کاری مرتبط با corve.