معنی فارسی coryphaeus

B1

رهبر یا سرپرست، به ویژه در موسیقی یا گروه‌های اجتماعی.

A leader or conductor, especially in music or social groups.

example
معنی(example):

کوریفید به عنوان یک رهبر در یک گروه دیده می‌شود.

مثال:

A coryphaeus is often seen as a leader in a group.

معنی(example):

در زمان‌های باستان، یک کوریفید ممکن است رهبری یک گروه کر را بر عهده می‌داشت.

مثال:

In ancient times, a coryphaeus might have led a choir.

معنی فارسی کلمه coryphaeus

: معنی coryphaeus به فارسی

رهبر یا سرپرست، به ویژه در موسیقی یا گروه‌های اجتماعی.