معنی فارسی cosleeped
B1گذشته و به کار رفته در زبان محاوره برای همخوابگی.
A less common variant of the past tense for cosleep, referring to the practice of sharing a sleeping space.
- VERB
example
معنی(example):
در گذشته، فرهنگهای زیادی با نوزادان همخواب بودند.
مثال:
In the past, many cultures cosleeped with infants.
معنی(example):
آنها اغلب به عنوان یک سنت در تجمعات خانوادگی همخواب بودند.
مثال:
They often cosleeped as a tradition during family gatherings.
معنی فارسی کلمه cosleeped
:
گذشته و به کار رفته در زبان محاوره برای همخوابگی.