معنی فارسی cosmocracy
B2کازموکراسی به نوعی حکومت اشاره دارد که روشهای جهانی و کیهانی را برای مدیریت جامعه پیشنهاد میکند.
A proposed system of governance based on universal or global principles.
- NOUN
example
معنی(example):
مفهوم کازموکراسی به دنبال یک سیستم حکومتی جهانی است.
مثال:
The concept of cosmocracy advocates for a universal governance system.
معنی(example):
در یک کازموکراسی، تصمیمها ممکن است به صورت جمعی برای منافع همه گرفته شوند.
مثال:
In a cosmocracy, decisions may be made collectively for the benefit of all.
معنی فارسی کلمه cosmocracy
:
کازموکراسی به نوعی حکومت اشاره دارد که روشهای جهانی و کیهانی را برای مدیریت جامعه پیشنهاد میکند.