معنی فارسی cosmopolitanizing
B2جهانیسازی به معنای تغییر محیط به گونهای است که فرهنگها و سنتهای مختلف را در بر گیرد.
The act of making something cosmopolitan.
- verb
verb
معنی(verb):
To make cosmopolitan.
example
معنی(example):
فرایند جهانیسازی نیاز به زمان و تلاش دارد.
مثال:
The process of cosmopolitanizing takes time and effort.
معنی(example):
بسیاری از شهرها در حال جهانی شدن به منظور جذب گردشگران بیشتر هستند.
مثال:
Many cities are cosmopolitanizing to attract more tourists.
معنی فارسی کلمه cosmopolitanizing
:
جهانیسازی به معنای تغییر محیط به گونهای است که فرهنگها و سنتهای مختلف را در بر گیرد.