معنی فارسی cosmopolitanly
B2به صورت جهانی، به شیوهای که با فرهنگها و عقاید مختلف در ارتباط است.
In a manner that is familiar with and inclusive of diverse cultures.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور جهانی سفر میکند و فرهنگهای مختلف جهان را میپذیرد.
مثال:
She travels cosmopolitanly, embracing cultures from around the world.
معنی(example):
زندگی به طور جهانی به معنای پذیرش سبکهای زندگی و ایدههای مختلف است.
مثال:
Living cosmopolitanly means accepting different lifestyles and ideas.
معنی فارسی کلمه cosmopolitanly
:
به صورت جهانی، به شیوهای که با فرهنگها و عقاید مختلف در ارتباط است.