معنی فارسی cossetted
B1کودکی که بیش از حد نوازش شده و ممکن است در صورت مواجهه با مشکلات واقعی دچار مشکل شود.
Describes a child who has been overly pampered and may face difficulties in handling real-world challenges.
- verb
verb
معنی(verb):
To treat like a pet; to overly indulge.
مثال:
The car cossets its occupants in comfort.
معنی(verb):
To fondle; to touch or stroke lovingly.
مثال:
The foam cossets your skin.
example
معنی(example):
این کودک لوس شده اغلب وقتی به خواسته‌اش نمی‌رسید، نق زدن را شروع می‌کرد.
مثال:
The cossetted child often threw tantrums when not getting his way.
معنی(example):
بسیاری از مردم معتقدند که کودکان لوس شده در دنیای واقعی با چالش‌هایی مواجه می‌شوند.
مثال:
Many people believe that cossetted children struggle in the real world.
معنی فارسی کلمه cossetted
:
کودکی که بیش از حد نوازش شده و ممکن است در صورت مواجهه با مشکلات واقعی دچار مشکل شود.
