معنی فارسی costally
B1بهاءمدارانه، اشاره به توجه به هزینهها در تصمیمگیریها.
Referring to making decisions with a focus on managing costs.
- ADVERB
example
معنی(example):
هزینهها به طور بهینه مدیریت شدند تا از صرفنظر بیش از حد جلوگیری شود.
مثال:
The expenses were costally managed to ensure no overspending.
معنی(example):
راهحلهای بهینه هزینه برای هر کسبوکاری ضروری است.
مثال:
Costally efficient solutions are essential for any business.
معنی فارسی کلمه costally
:
بهاءمدارانه، اشاره به توجه به هزینهها در تصمیمگیریها.