معنی فارسی costliness

B1

هزینه بالا، میزان یا مقدار پولی که برای به‌دست آوردن چیزی باید پرداخت شود.

The quality of being expensive or having a high price.

example
معنی(example):

هزینه بالای اقلام لوکس معمولاً آنها را غیرقابل دسترسی می‌کند.

مثال:

The costliness of luxury items often makes them unattainable.

معنی(example):

ما باید هزینه زندگی در این شهر را در نظر بگیریم.

مثال:

We have to consider the costliness of living in this city.

معنی فارسی کلمه costliness

: معنی costliness به فارسی

هزینه بالا، میزان یا مقدار پولی که برای به‌دست آوردن چیزی باید پرداخت شود.