معنی فارسی cottemporane
B1همعصر، همزمان، به معنای وجود در یک زمان مشابه یا همزمان با چیزی دیگر.
Existing or occurring during the same time; contemporary.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ما در یک جامعه همعصر زندگی میکنیم که فناوری به سرعت در حال تغییر است.
مثال:
We live in a cotemporane society where technology changes quickly.
معنی(example):
هنرمندان همعصر تحت تأثیر رویدادهای کنونی قرار دارند.
مثال:
The cottemporane artists are influenced by current events.
معنی فارسی کلمه cottemporane
:همعصر، همزمان، به معنای وجود در یک زمان مشابه یا همزمان با چیزی دیگر.