معنی فارسی couch
A1 /kaʊtʃ/قطعه مبلمان بزرگ و نرم که برای نشستن ساخته شده و معمولاً در اتاق نشیمن استفاده می‌شود.
A large, soft piece of furniture designed for seating, typically found in living rooms.
- noun
noun
معنی(noun):
Couch grass, a species of persistent grass, Elymus repens, usually considered a weed.
example
معنی(example):
ما یک مبل جدید برای اتاق نشیمن خریدیم.
مثال:
We bought a new couch for the living room.
معنی(example):
او دوست دارد بعد از کار روی مبل استراحت کند.
مثال:
He likes to relax on the couch after work.
معنی فارسی کلمه couch
:
قطعه مبلمان بزرگ و نرم که برای نشستن ساخته شده و معمولاً در اتاق نشیمن استفاده می‌شود.
