معنی فارسی couched
B1 /kaʊtʃt/دراز کشیدن، نشسته بودن، یا قرار گرفتن به گونهای راحت.
To lie down or recline in a comfortable position.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Couché.
example
معنی(example):
سگ به طور راحت بر روی فرش دراز کشیده بود.
مثال:
The dog was couched comfortably on the rug.
معنی(example):
گربه خود را در یک نقطه آفتابی کنار پنجره دراز کشید.
مثال:
The cat couched itself in a sunny spot by the window.
معنی فارسی کلمه couched
:
دراز کشیدن، نشسته بودن، یا قرار گرفتن به گونهای راحت.