معنی فارسی coulisse
B2 /kuːˈliːs/کولیس، در تئاتر به ناحیه کنار صحنه اطلاق می‌شود که معمولاً برای قرار دادن وسایل استفاده می‌شود.
The side scene or space adjacent to stage in theater.
- noun
noun
معنی(noun):
A piece of timber having a groove in which something glides.
معنی(noun):
A fluting in a sword blade.
معنی(noun):
A side scene of the stage in a theater or the space between the side scenes.
example
معنی(example):
چشم‌انداز پشت کولیس پنهان بود.
مثال:
The scenery was hidden behind the coulisse.
معنی(example):
در تئاتر، کولیس‌ها فضاهای کنار صحنه هستند.
مثال:
In theater, coulisses are the spaces offstage.
معنی فارسی کلمه coulisse
:
کولیس، در تئاتر به ناحیه کنار صحنه اطلاق می‌شود که معمولاً برای قرار دادن وسایل استفاده می‌شود.
