معنی فارسی council tax

B2

مالیاتی که به دولت محلی پرداخت می‌شود و برای تامین هزینه‌های خدمات عمومی استفاده می‌گردد.

A tax paid to local authorities based on property ownership to fund local services.

noun
معنی(noun):

The taxation paid towards the local government.

example
معنی(example):

مالیات شورا برای کمک به تأمین مالی خدمات محلی پرداخت می‌شود.

مثال:

Council tax is paid to help fund local services.

معنی(example):

هر کسی که مالک ملکی است باید مالیات شورا را پرداخت کند.

مثال:

Everyone who owns a property must pay council tax.

معنی فارسی کلمه council tax

: معنی council tax به فارسی

مالیاتی که به دولت محلی پرداخت می‌شود و برای تامین هزینه‌های خدمات عمومی استفاده می‌گردد.