معنی فارسی countableness

B1

قابل شمارش بودن به کیفیت یا حالت اشیاء یا مفاهیم اشاره دارد که امکان شمارش آنها وجود دارد.

The state or quality of being countable.

example
معنی(example):

قابل شمارش بودن اقلام باعث شد که سازماندهی آسان شود.

مثال:

The countableness of the items made it easy to organize.

معنی(example):

توجه او به قابل شمارش بودن داده‌ها را ساده‌تر کرد.

مثال:

Her focus on countableness helped simplify the data.

معنی فارسی کلمه countableness

: معنی countableness به فارسی

قابل شمارش بودن به کیفیت یا حالت اشیاء یا مفاهیم اشاره دارد که امکان شمارش آنها وجود دارد.