معنی فارسی counter-conditioning
B1کاندیشنینگ معکوس، روشی برای اصلاح رفتار که در آن یک پاسخ منفی به یک محرک با یک پاسخ مثبت جایگزین میشود.
A behavioral conditioning process in which an undesirable response to a stimulus is replaced with a desirable one.
- NOUN
example
معنی(example):
کاندیشنینگ معکوس به سگها کمک میکند تا از ترس خود از صداهای بلند عبور کنند.
مثال:
Counter-conditioning helps dogs overcome their fear of loud noises.
معنی(example):
رواندرمانگران اغلب از تکنیکهای کاندیشنینگ معکوس برای تغییر رفتارهای منفی استفاده میکنند.
مثال:
Therapists often use counter-conditioning techniques to change negative behaviors.
معنی فارسی کلمه counter-conditioning
:
کاندیشنینگ معکوس، روشی برای اصلاح رفتار که در آن یک پاسخ منفی به یک محرک با یک پاسخ مثبت جایگزین میشود.