معنی فارسی counter-intuitive
B2غیر منطقی، به وضعیتی اشاره دارد که برخلاف انتظارات و درک معمولی افراد عمل میکند.
Contrary to what one would intuitively expect.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Contrary to intuition or common sense.
example
معنی(example):
این ممکن است به نظر غیر منطقی بیاید، اما گاهی اوقات کمتر بیشتر است.
مثال:
It may seem counter-intuitive, but sometimes less is more.
معنی(example):
راه حل غیر منطقی بود و به نتایج غیرمنتظرهای منجر شد.
مثال:
The solution was counter-intuitive, leading to unexpected results.
معنی فارسی کلمه counter-intuitive
:
غیر منطقی، به وضعیتی اشاره دارد که برخلاف انتظارات و درک معمولی افراد عمل میکند.