معنی فارسی counter-mined

B1

عملیاتی که در آن برای مقابله با مین‌های دشمن از مین‌های ضد استفاده می‌شود.

The process of placing countermines to neutralize enemy mines.

example
معنی(example):

این منطقه قبل از آغاز عملیات ضد مین گذاشته شده بود.

مثال:

The area had been counter-mined before the operation started.

معنی(example):

آنها این منطقه را ضد مین کردند تا خطر کمین دشمن را کاهش دهند.

مثال:

They counter-mined the region to reduce the risk of enemy ambushes.

معنی فارسی کلمه counter-mined

: معنی counter-mined به فارسی

عملیاتی که در آن برای مقابله با مین‌های دشمن از مین‌های ضد استفاده می‌شود.