معنی فارسی counterattired

B2

در لباس پوشیدن یا ارائه ظاهر متفاوتی نسبت به دیگران، به ویژه به منظور جلب توجه یا مقایسه.

Dressed in a manner that is contrasting or opposite in style or color to those around.

example
معنی(example):

او با لباس متضاد خود را با جمعیت مخلوط کرد.

مثال:

He was counterattired to blend in with the crowd.

معنی(example):

بازیگر برای نقش یک شرور لباس متضاد پوشید.

مثال:

The actor was counterattired for the role of a villain.

معنی فارسی کلمه counterattired

: معنی counterattired به فارسی

در لباس پوشیدن یا ارائه ظاهر متفاوتی نسبت به دیگران، به ویژه به منظور جلب توجه یا مقایسه.