معنی فارسی counterchanging
B1تغییرات متقابل به معنی تغییر رنگ یا عناصر بصری به گونه‌ای است که تضاد و تعادل را ایجاد کند.
The practice of adapting contrasting elements to achieve balance.
- verb
verb
معنی(verb):
To give and receive; C; to exchange.
معنی(verb):
To checker; to diversify, as in heraldic counterchanging.
example
معنی(example):
هنرمند با استفاده از رنگ‌های متضاد در آثارش تغییرات متقابل را نشان داد.
مثال:
The artist demonstrated counterchanging by using contrasting colors in her work.
معنی(example):
تغییرات متقابل تکنیکی است که اغلب در طراحی گرافیک استفاده می‌شود.
مثال:
Counterchanging is a technique often used in graphic design.
معنی فارسی کلمه counterchanging
:
تغییرات متقابل به معنی تغییر رنگ یا عناصر بصری به گونه‌ای است که تضاد و تعادل را ایجاد کند.
