معنی فارسی countercondemnation
B1محکومیت متقابل، به فرآیندی اشاره دارد که در آن شخص یا طرفی به محکومیتی پاسخ میدهد یا آن را رد میکند.
A legal response that seeks to refute or counter a previous condemnation or judgment.
- NOUN
example
معنی(example):
وکیل یک محکومیت متقابل برای حفاظت از موکلش ارائه داد.
مثال:
The lawyer submitted a countercondemnation to protect his client.
معنی(example):
محکومیت متقابل ایرادات موجود در پرونده اصلی را برجسته کرد.
مثال:
The countercondemnation highlighted flaws in the original case.
معنی فارسی کلمه countercondemnation
:
محکومیت متقابل، به فرآیندی اشاره دارد که در آن شخص یا طرفی به محکومیتی پاسخ میدهد یا آن را رد میکند.