معنی فارسی countermining
B2اقداماتی که برای شناسایی و مقابله با حفاریهای زیرزمینی دشمن انجام میشود.
Tactics used to detect and counteract enemy mining operations.
- verb
verb
معنی(verb):
To plot opposition; to frustrate the initiatives of another.
معنی(verb):
To sap hostile mining.
example
معنی(example):
تکنیکهای ضد حفاری برای شناسایی و متوقف کردن تونلهای دشمن استفاده میشوند.
مثال:
Countermining techniques are used to detect and stop enemy tunnels.
معنی(example):
ارتش از استراتژیهای ضد حفاری برای حفاظت از پایگاه خود استفاده کرد.
مثال:
The army employed countermining strategies to protect their base.
معنی فارسی کلمه countermining
:
اقداماتی که برای شناسایی و مقابله با حفاریهای زیرزمینی دشمن انجام میشود.