معنی فارسی counterparties
B2هم‌طرف‌ها، طرف‌های یک توافق یا معامله که به طور متقابل درگیر هستند.
Entities (individuals or organizations) involved in a transaction or agreement.
- noun
noun
معنی(noun):
The other party to a financial transaction
example
معنی(example):
در یک قرارداد، هر دو طرف به عنوان همتایان محسوب می‌شوند.
مثال:
In a contract, both parties are considered counterparties.
معنی(example):
بانک باید اطمینان حاصل کند که اعتبار مالی همتایانش قوی است.
مثال:
The bank must ensure that the creditworthiness of its counterparties is solid.
معنی فارسی کلمه counterparties
:
هم‌طرف‌ها، طرف‌های یک توافق یا معامله که به طور متقابل درگیر هستند.
