معنی فارسی countershading
B2رنگ‌آمیزی متقابل، نوعی رنگ‌آمیزی که به حیوانات کمک می‌کند تا نامرئی تر به نظر برسند.
A form of coloration in animals where parts of the body are darker or lighter to reduce visibility.
- noun
noun
معنی(noun):
A pattern of animal colouration, existing as a form of camouflage, characterised by darker pigmentation of the upper side and lighter of the underside.
example
معنی(example):
رنگ‌آمیزی متقابل به حیوانات کمک می‌کند تا با محیط خود همخوانی داشته باشند.
مثال:
Countershading helps animals blend into their environment.
معنی(example):
بسیاری از گونه‌ها از رنگ‌آمیزی متقابل برای استتار در برابر شکارچیان استفاده می‌کنند.
مثال:
Many species use countershading for camouflage against predators.
معنی فارسی کلمه countershading
:
رنگ‌آمیزی متقابل، نوعی رنگ‌آمیزی که به حیوانات کمک می‌کند تا نامرئی تر به نظر برسند.
