معنی فارسی counterspies
B2مأموران ضد جاسوسی از افراد تشکیل شدهاند که وظیفه جلوگیری از جاسوسی را بر عهده دارند.
Individuals employed to detect and prevent espionage activities.
- noun
noun
معنی(noun):
A spy working in counterintelligence.
example
معنی(example):
مأموران ضد جاسوسی نقش مهمی در حفاظت از امنیت ملی بازی میکنند.
مثال:
Counterspies play an essential role in protecting national security.
معنی(example):
بسیاری از کشورها از مأموران ضد جاسوسی برای نظارت و ممانعت از جاسوسی استفاده میکنند.
مثال:
Many countries employ counterspies to monitor and thwart espionage.
معنی فارسی کلمه counterspies
:
مأموران ضد جاسوسی از افراد تشکیل شدهاند که وظیفه جلوگیری از جاسوسی را بر عهده دارند.