معنی فارسی counterstand
B1میز متقابل، سطحی برای قرار دادن یا نمایش اطلاعات، محصولات یا آثار در یک رویداد.
A surface for placing or displaying information, products, or art at an event.
- NOUN
example
معنی(example):
میز متقابل در رویداد، بروشورهای اطلاعاتی مختلفی را به نمایش گذاشت.
مثال:
The counterstand at the event displayed various informational brochures.
معنی(example):
او آثار هنریاش را بر روی میز متقابل برای نمایشگاه گذاشت.
مثال:
She placed her artwork on the counterstand for the exhibition.
معنی فارسی کلمه counterstand
:
میز متقابل، سطحی برای قرار دادن یا نمایش اطلاعات، محصولات یا آثار در یک رویداد.