معنی فارسی country woman

B1

زن روستایی، زنی که در یک منطقه روستایی زندگی می‌کند و با کارهای مزرعه‌ای و دامداری آشنایی دارد.

A woman who lives in the countryside, often involved in farming or rural activities.

example
معنی(example):

یک زن روستایی معمولاً لباس‌های ساده‌ای می‌پوشد و از کشاورزی لذت می‌برد.

مثال:

A country woman often wears simple clothing and enjoys farming.

معنی(example):

او یک زن روستایی است که می‌داند چگونه از حیوانات مراقبت کند.

مثال:

She is a country woman who knows how to take care of animals.

معنی فارسی کلمه country woman

: معنی country woman به فارسی

زن روستایی، زنی که در یک منطقه روستایی زندگی می‌کند و با کارهای مزرعه‌ای و دامداری آشنایی دارد.