معنی فارسی countryfied

B2

کشاورزی، روستایی؛ به توصیف جذابیت‌های زندگی در مناطق روستایی و ساده اشاره دارد.

Having a rural or rustic charm, often idealized.

verb
معنی(verb):

To make rural or rustic.

example
معنی(example):

این اثر هنری جذابیتی روستایی داشت که به بازدیدکنندگان جلب می‌کرد.

مثال:

The artwork had a countryfied charm that appealed to visitors.

معنی(example):

برخی زندگی روستایی را به زندگی در شهر ترجیح می‌دهند.

مثال:

Some prefer a countryfied lifestyle over urban living.

معنی فارسی کلمه countryfied

: معنی countryfied به فارسی

کشاورزی، روستایی؛ به توصیف جذابیت‌های زندگی در مناطق روستایی و ساده اشاره دارد.