معنی فارسی county school
B1مدرسهای که تحت نظارت یک شهرستان فعالیت میکند و معمولاً برای آموزش دانشآموزان در مقاطع مختلف دایر میشود.
A school operated and funded by a local county authority, typically providing education to children in the area.
- NOUN
example
معنی(example):
مدرسه شهرستان آموزش با کیفیتی به کودکان محلی ارائه میدهد.
مثال:
The county school provides quality education to local children.
معنی(example):
او از سنین کم به مدرسه شهرستان رفت.
مثال:
He attended the county school from a young age.
معنی فارسی کلمه county school
:
مدرسهای که تحت نظارت یک شهرستان فعالیت میکند و معمولاً برای آموزش دانشآموزان در مقاطع مختلف دایر میشود.