معنی فارسی couriered
B1پیک شده، عملی است که در آن یک شخص یا شرکت بستهای را از یک نقطه به نقطه دیگر ارسال میکند.
To send something via a courier service.
- verb
verb
معنی(verb):
To deliver by courier.
مثال:
We'll have the contract couriered to you.
example
معنی(example):
مدارک به دفتر پیک شده بودند.
مثال:
The documents were couriered to the office.
معنی(example):
من فایلهای مهم را به مشتریام پیک کردم.
مثال:
I couriered the important files to my client.
معنی فارسی کلمه couriered
:
پیک شده، عملی است که در آن یک شخص یا شرکت بستهای را از یک نقطه به نقطه دیگر ارسال میکند.