معنی فارسی courteously
B1با ادب، به طریقی مهربانانه و محترمانه رفتار کردن.
In a polite manner, conveying kindness and respect.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با ادب صندلی خود را به زن سالخورده پیشنهاد داد.
مثال:
He courteously offered his seat to the elderly woman.
معنی(example):
او با ادب با همه در جلسه صحبت کرد.
مثال:
She spoke courteously to everyone at the meeting.
معنی فارسی کلمه courteously
:
با ادب، به طریقی مهربانانه و محترمانه رفتار کردن.