معنی فارسی courtling
B1درباری، شخصی که در دربار زندگی میکند و اغلب به سرگرمی یا خدمت به مقامات سلطنتی میپردازد.
A young noble or attendant in a royal court, often involved in entertainment or service.
- NOUN
example
معنی(example):
درباری با اجراهایش شاهان را سرگرم کرد.
مثال:
The courtling entertained the royals with his performances.
معنی(example):
به عنوان یک درباری، او در سنین پایین شیوههای نجیبزادگان را آموخت.
مثال:
As a courtling, he learned the ways of nobility at a young age.
معنی فارسی کلمه courtling
:
درباری، شخصی که در دربار زندگی میکند و اغلب به سرگرمی یا خدمت به مقامات سلطنتی میپردازد.