معنی فارسی cousin brothers
A2پسرعمو، فرزند عمو یا دایی، در زبان فارسی به فرزندان برادر یا خواهر پدر نیز پسرعمو گفته میشود.
Male children of one’s uncle or aunt.
- noun
noun
معنی(noun):
A male first cousin.
example
معنی(example):
پسرعموهای من اغلب با هم بازی ویدئویی میکنند.
مثال:
My cousin brothers often play video games together.
معنی(example):
ما در تعطیلات تابستان به دیدن پسرعموهای خود میرویم.
مثال:
We visit our cousin brothers during the summer holidays.
معنی فارسی کلمه cousin brothers
:
پسرعمو، فرزند عمو یا دایی، در زبان فارسی به فرزندان برادر یا خواهر پدر نیز پسرعمو گفته میشود.