معنی فارسی covenantal

B2

مربوط به قرارداد یا توافق، به ویژه در زمینه‌های حقوقی یا دینی.

Relating to a formal agreement or covenant.

example
معنی(example):

تعهدات قراردادی باید توسط هر دو طرف انجام شود.

مثال:

The covenantal obligations must be fulfilled by both sides.

معنی(example):

آنها وارد یک رابطه قراردادی شدند.

مثال:

They entered into a covenantal relationship.

معنی فارسی کلمه covenantal

: معنی covenantal به فارسی

مربوط به قرارداد یا توافق، به ویژه در زمینه‌های حقوقی یا دینی.