معنی فارسی coversed

B1

پوشانده شده یا پوشیده شده به‌وسیله چیز نرم.

To be covered or wrapped in something, typically soft.

example
معنی(example):

نیمکتی با یک پتوی نرم پوشانده شده بود.

مثال:

The sofa was coversed with a soft blanket.

معنی(example):

او عاشق این است که با پارچه‌های دنج پوشانده شود.

مثال:

He loves to be coversed in cozy fabrics.

معنی فارسی کلمه coversed

: معنی coversed به فارسی

پوشانده شده یا پوشیده شده به‌وسیله چیز نرم.