معنی فارسی covetingly
B1به روشی اشاره دارد که نشان دهنده آرزو برای به دست آوردن چیزی است.
In a manner that expresses a strong desire for something someone else possesses.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور آرزوآمیز به ماشین لوکس نگاه کرد.
مثال:
He looked at the luxury car covetingly.
معنی(example):
او به طور آرزوآمیز درباره تعطیلات صحبت کرد و آرزو کرد که به آنجا برود.
مثال:
She spoke about the vacation covetingly, wishing to go there.
معنی فارسی کلمه covetingly
:
به روشی اشاره دارد که نشان دهنده آرزو برای به دست آوردن چیزی است.