معنی فارسی cowbail
B1عمل آوردن یا هدایت گاوها به داخل اصطبل یا محل نگهداری آنها.
The act of bringing or leading cattle into a barn or shelter.
- VERB
example
معنی(example):
کشاورز تصمیم گرفت قبل از اینکه طوفان بیفتد، گاوها را به اصطبل ببرد.
مثال:
The farmer decided to cowbail before the storm hit.
معنی(example):
او نگران بود که مجبور شود در آخرین لحظه گاوها را به اصطبل ببرد.
مثال:
She was worried about having to cowbail at the last minute.
معنی فارسی کلمه cowbail
:
عمل آوردن یا هدایت گاوها به داخل اصطبل یا محل نگهداری آنها.