معنی فارسی coxwaining
B1عمل هدایت و رهبری یک قایق و تیم قایقرانی.
The act of being a coxswain, including strategy and management during rowing.
- VERB
example
معنی(example):
هدایت یک قایق نیاز به مهارتهای رهبری و کار تیمی دارد.
مثال:
Coxwaining requires leadership and teamwork skills.
معنی(example):
هدایت یک قایق شامل تدوین استراتژی در حین مسابقات است.
مثال:
Coxwaining involves strategizing during races.
معنی فارسی کلمه coxwaining
:
عمل هدایت و رهبری یک قایق و تیم قایقرانی.