معنی فارسی crabeating
B1خرچنگگیری، فرآیند یا فعالیت گرفتن خرچنگها.
The act of catching or harvesting crabs.
- NOUN
example
معنی(example):
خرچنگگیری میتواند یک کار ماهرانه باشد.
مثال:
Crabeating can be quite a skillful task.
معنی(example):
او در تکنیکهای خرچنگگیری برای ماهیگیری تخصص دارد.
مثال:
He specializes in crabeating techniques for fishing.
معنی فارسی کلمه crabeating
:
خرچنگگیری، فرآیند یا فعالیت گرفتن خرچنگها.