معنی فارسی crabwalking
B1عملی که در آن فرد به سمت طرفین با پاهای خم و دستها حرکت میکند، به عنوان یک تمرین یا فعالیت سرگرمکننده.
The act of moving sideways in a crab-like position, often used in physical activities.
- VERB
example
معنی(example):
حرکت خزیدن به طرفین میتواند یک راه سرگرمکننده برای ورزش با دوستان باشد.
مثال:
Crabwalking can be a fun way to exercise with friends.
معنی(example):
تمرین شامل بخشی از حرکت خزیدن به طرفین برای بهبود چابکی بود.
مثال:
The workout included a segment of crabwalking to improve agility.
معنی فارسی کلمه crabwalking
:
عملی که در آن فرد به سمت طرفین با پاهای خم و دستها حرکت میکند، به عنوان یک تمرین یا فعالیت سرگرمکننده.