معنی فارسی crabwood
B1نوعی درخت که در کنار آبها رشد میکند و ممکن است منبع پناه برای خرچنگها باشد.
A type of tree that is often found in coastal areas, providing shelter for crabs.
- NOUN
example
معنی(example):
درخت خرچنگ در کنار ساحل سایه فراهم میکند.
مثال:
The crabwood tree provides shade near the beach.
معنی(example):
ما خرچنگهای کوچکی را زیر درخت خرچنگ پیدا کردیم.
مثال:
We found small crabs hiding under the crabwood.
معنی فارسی کلمه crabwood
:
نوعی درخت که در کنار آبها رشد میکند و ممکن است منبع پناه برای خرچنگها باشد.