معنی فارسی crack-

B2

شوخی، بیان نظر یا سخنی که برای ایجاد خنده و سرگرمی بیان می‌شود.

A witty remark or joke intended to amuse.

example
معنی(example):

او یک شوخی درباره آب و هوا کرد که باعث خنده همه شد.

مثال:

He made a crack about the weather that made everyone laugh.

معنی(example):

شوخی کمدین درباره سیاست واکنش‌های متفاوتی به‌دنبال داشت.

مثال:

The comedian's crack about politics got a mixed reaction.

معنی فارسی کلمه crack-

: معنی crack- به فارسی

شوخی، بیان نظر یا سخنی که برای ایجاد خنده و سرگرمی بیان می‌شود.