معنی فارسی crack-jaw

B2

به فرد یا شیء‌ای اطلاق می‌شود که در زمینه‌ی سرگرمی یا هنر بسیار جذاب و تأثیرگذار است.

An energetic or impressive way of speaking or performing.

example
معنی(example):

اجراهای خیره‌کننده‌ی او همه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

His crack-jaw performance amazed everyone.

معنی(example):

او روش فوق‌العاده‌ای برای قصه‌گویی دارد که تماشاگران را جذب می‌کند.

مثال:

She has a crack-jaw method of storytelling that captivates audiences.

معنی فارسی کلمه crack-jaw

: معنی crack-jaw به فارسی

به فرد یا شیء‌ای اطلاق می‌شود که در زمینه‌ی سرگرمی یا هنر بسیار جذاب و تأثیرگذار است.