معنی فارسی cracking-2

B1

شکستن، ایجاد ترک یا صدای ناگهانی که نشان‌دهنده شکستگی چیزی است.

The act of breaking or making a sharp sound, often used to describe ice or similar materials breaking.

example
معنی(example):

صدای شکستن یخ دریاچه را پر کرد.

مثال:

The sound of cracking ice echoed across the lake.

معنی(example):

او صدای شکستن شاخه‌ها را در جنگل شنید.

مثال:

He heard the cracking of branches in the forest.

معنی فارسی کلمه cracking-2

: معنی cracking-2 به فارسی

شکستن، ایجاد ترک یا صدای ناگهانی که نشان‌دهنده شکستگی چیزی است.