معنی فارسی crackskull

B1

آسیب یا جراحتی که به دلیل برخورد شدید به سر ایجاد می‌شود.

A type of injury characterized by a fracture or severe damage to the skull.

example
معنی(example):

او در حین بازی دچار آسیب سر شکسته شد.

مثال:

He received a crackskull injury during the game.

معنی(example):

پزشک او را در مورد خطرات آسیب‌های سر شکسته هشدار داد.

مثال:

The doctor warned him about the dangers of crackskull injuries.

معنی فارسی کلمه crackskull

: معنی crackskull به فارسی

آسیب یا جراحتی که به دلیل برخورد شدید به سر ایجاد می‌شود.