معنی فارسی cradleland
B1سرزمین مهد، محلی که خالقیت و رشد ایدهها و رویاها در آن شکل میگیرد.
A place that nurtures creativity and the growth of ideas or dreams.
- NOUN
example
معنی(example):
پارک تفریحی به گونهای طراحی شد که معیاری برای تخیل باشد.
مثال:
The theme park was designed to be a cradleland for imagination.
معنی(example):
او زادگاهش را به عنوان سرزمین آغاز رویاهایش معرفی کرد.
مثال:
She referred to her hometown as a cradleland of her dreams.
معنی فارسی کلمه cradleland
:
سرزمین مهد، محلی که خالقیت و رشد ایدهها و رویاها در آن شکل میگیرد.