معنی فارسی cragginess

B2

ناهمواری، وضعیتی که در آن سطح زمین برآمدگی‌ها و فرورفتگی‌های شدید دارد.

The quality of being craggy, rough, and uneven in shape or surface.

example
معنی(example):

ناهمواری کوه صعود را دشوار کرده بود.

مثال:

The cragginess of the mountain made it difficult to climb.

معنی(example):

ما به ناهمواری صخره‌ها در امتداد سواحل نگاه کردیم.

مثال:

We admired the cragginess of the cliffs along the coast.

معنی فارسی کلمه cragginess

: معنی cragginess به فارسی

ناهمواری، وضعیتی که در آن سطح زمین برآمدگی‌ها و فرورفتگی‌های شدید دارد.